درد و از هر طرف خوندم غیر درد نیست

گرچه از بابا شنیدم گریه کار مرد نیست

دوشمنان از روبرو دوستام از پشت سر

خنجری توی کمر خنجری توی جگر

حکم من هرچی باشه میپذیرم حقمه

زندگی با زنده بودن فرق ها دارد رفیق

#میلاد_راستاد  #سلول8


خَب خِب خُب
بلخره ساعت 1:30 خوابیدن و ساعت 6:30 بیدار شدنآ تموم شد

دوره بدی نبود اما خوبم نبود

با دو تا از دوستان تصمیم گرفته بودیم وقتی این دوره تموم شد بریم فلافلی اما دبه کردن :/ مستقیم رفتن کافی شاپ :/ من و میگین :/ ونا میگین XD

خدایی تو کافیشاپ چشممو این ور اون ور نچرخوندمآآآآ فقط مستقیم روبرو نگاه کردم خخخخخخخخ با یکی از اون دو تا کلی به مستقیم نگاه کردن خندیدم خخخ اخه یکی نی بگه به اون سه دسته که درست جلو ما نشسته بودن !​اخه لاااازمه حتما جلو ما بشینین ! حالا ما دنبال جا مخصوص بودیم و فقط اونجا مونده بود و رفتیم شما چرا اخه خخخ

از کافی شاپ به علت کلاس یکی از اون دو تا تو ساعت 8 زود در اومدیم خونمونم با کافیشاپ فاصله زیادی داره تقریبا

اون یه دوست که کلاس داشت از ما جدا شد و یه کار دیگه داشت رفت !

من موندم و یه بچه مثبت به تمام معنا وسط بازار که مثلا خانوادش همین نزدیکیا هستن و همین دو دقیقه ای میرسن و با اونا میریم !

خدایی دو دقیقه هم نشد رسیدن اما تو اون دو دقیقه اگه اون یکی دوست بود العان اون دوستم و یه بنده خدای دیگه با سر روانه زمین شده بودند :/ خدایی من ازار ندارما فقط تا انتقام نگیرم اروم نمیتونم بگیرم :/ ببخشش که اصلا اون وقت تا اخر عمر نمیتونم اروم بگیرم

دو دقیقه بعد رسیدن و سوار شدیم تو ماشین فقط دو تا اهنگ از میثم ابراهیمی داشت پخش میشد خخخ از اونی که اون دو تا اهنگ و زده بود خوشم اومد (البته اینجا بگم دوست من اگه درای این و میخونی زود قضاوت نکن و بمون و باقی ماجرا رو بخون بعد اگه نیفتاد بیا با لگد های از گولوله بد ترت پا های من و بشکن افتاد !؟ (گرچه هیچ وقت نمیبینی اینا رو :)) دقیق مثل من دو سه تا اهنگ بیشتر نمیزاره پخش شه خخخ
بعدش هم به دلیل همونی که اهنگ ها رو زده از سمت راست فقط به طرف بیرون نگاه میکردم (اقای دوست حالا اون سوالی که خودت و خفه کردی  و نپرسیدی جوابشو گرفتی​!!؟ ) در طی مدتی هم که به بیرون نگاه میکردم به این فکر میکردم  چی میشد یه حقیقت قدیمی واسم روشن شه !؟؟


از من دو بار مادر گرامیش ادرس خونمونو پرسید خخخ منم دقیقا ادرسی که با خونمون 300 یا 200 فاصله داشت اونم با پیشوند تقریبا گفتم

این اقای دوستم هی میگفت خونتون که اونجا نی خونتون که اونجا نی :/ اخرشم با یه جواب کاملا در نظر خودم مسخره و در نظر اون کاملا قانع کننده دادم تموم شد رفت وقتی هم که از ماشینشون پیاده شدم یه تشکر و دست دادن با اقای دوست و برادرش و تموم از پل هوایی که عمری باهاش خاطره دارم بالا رفتم و هرچی قندیل بلند بود عمودی رو برفا گذاشتم خخخ لازم نیست بگین میدونم در نظر یه فکر مریض و منحرف کار خیلی منحرفانه ای انجام دادم + این که اون  پل هوایی درست وسط سه تا مدرسه دخترونه دبستان متوسطه اول و متوسطه دوم هستش :/ خخخ دوستای من میگن شانس یعنی تو

اینم بگم یکی از قندیلا به طرز عجیبی نسبت به بقیه گندیلا بسیآر بزرگ بود :/ بزرگ !

بعدشم که من و خونه و کامپیوتر کچل شده ز دست من + یه عکس نوشته درست شده یه مدت پیش و یه حوصله توپ واس نوشتن چرت و پرت

همین

آآآآآآآ اینم بگم آآآ​  این دوست مثبتم (اقای دوست حاضرم سر هرچی بگی شرط ببندم تو تا اخر عمر این و نمیخونی خخخ) خیلی مثبته
همینشم من و نگران کرده :/ نسبت به سنش قدر بچه ابتدایی نمیدونه دلم داره واسش کباب میشه !
ته کلاس بحث نوار بهداشتی را انداختن اونم شنید و گفت نوار بهداشتی چیه منم بش گفتم میدونی چیه !؟ اونم گفت ن بگو من ://// اون
:؟ من :/ اون :/ من برو بزرگ شدی میفهمی بعد که از من جوابی نگرفت رف سر دوست بلغلی اونم بش جوابی نداد :/

امروز نمیدونم چی شد کلمه پرده بکارت اومد وسط (خدایی بحث منحرفانه نبود آآآ خودمم نمیدونم چطور شد اون کلمه اومد وسط) اونم گفت اون چیه !؟ من و میگین اولش :/ بعدش XD  مثبتی هم خودش درد بزرگیه ولی خیلی از مثبتا و مادرآ و خواهرآ نمیفهمن منی که یه زمانی مثبت بودم و العان شدم خنثی میدونم یعنی چی !


+پیشنهادی دارین واس این دوس مثبت !؟ خخخ

+کسی تا اخر اصلا  خوند این با حوصله نوشت های من و !؟

+اگه دوست داشتی دفه بعدی که قرار شد اگه معلمای خوب و مهربون و اصلا هم سخت نگیر !!! اجازه بدن بریم افتاده کمی مونده به عید

شما هم دعوتین دوست داشتین بیاین خوشحال میشم :)

بعدشم که قرار بعدیش مشخص نشده اما من العان میگم بعد  تموم شدن کچل شدنآ

بعدشم که نخود نخود هرکه  رود پی سرنوشت خود بلخره هرچیزی تاریخ انقضایی داره و تموم میشه این دوستی ما شاید تا اخر عمرمون یادمون بمونه اما بعد این که 6 ماه یه بار به زور  هم و دیدیم دیگه اسم دوستی به خود نمیگیره


+ مثلا قرار بود فقط عکس نوشترو بزارم و تموم آآآ


+به فکر یه وب جدیدم دور از اینجا

+این وب سر جاش میمونه اما وب دوم با تموم خوبیی هایی که به من کرده میره به حافظه


+یه سوال همین العان یه هویی بعد نوشتن اون کلمه حافظه به ذهنم اومد ! خاطرات مادی هستن یا نه !؟ یعنی مثلا سنگ هست وجود داره اما خاطرات چی مثل سنگ جرم و حجم و فلان بهمان دارن !؟  قبل این که شما بگین خودت چی فکر میکنی من خودم میگم من فکر میکنم مثل سنگن وجود دارن و کلی فلان بهمان هم دارن :/ اصلا همین العان یه هویی جواب اومد به ذهنم اطلاعات تو دی ان ای ذخیره میشن و دی ان ای هم وجود داره ای بابا یکم دیگه ادامه بدم به قانون های ریاضی هم ایراد میگیرم :/


+ادرس اون یکی وب که قراره بزنم و به هیچکس نمیدم اگه خودتونم پیدا کردین که اونطوری که من شما رو میشناسم پیدا میکنین لطفا به هیچ کسی ادرسش و ندین

البته قدیما زنگ بودین جدیدا خیلی تنبل شدینآ   ​فعلا بسه حوصلم ته کشید خوش و موفق باشین

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زاهدروید دبیرستان غیردولتی سلام روز مووی طراحی وب سایت |سارین وب David قاب چوبی فرادید خرید و فروش و رهن و اجاره Jazzy ای هنرمندان به پا خیزید و فر هنگی کنیم با هنر باشیم و با هم خوی همرنگی کنیم